ثانیه های یخ زده

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
  • ۹۶/۰۵/۱۱
    ...
  • ۹۶/۰۳/۱۳
    ...
  • ۹۵/۰۵/۲۴
    24

گریه در وسط شعری از سعدی

    

    

هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم               نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم

به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم        شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم

حکایتی ز دهانت به گوش جان من آمد              دگر نصیحت مردم حکایتست به گوشم

مگر تو روی بپوشی و فتنه بازنشانی                 که من قرار ندارم که دیده از تو بپوشم

من رمیده دل آن به که در سماع نیایم               که گر به پای درآیم به دربرند به دوشم

بیا به صلح من امروز در کنار من امشب              که دیده خواب نکردست از انتظار تو دوشم

مرا به هیچ بدادی و من هنوز بر آنم                   که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم

به زخم خورده حکایت کنم ز دست جراحت          که تندرست ملامت کند چو من بخروشم

مرا مگوی که سعدی طریق عشق رها کن          سخن چه فایده گفتن چو پند می‌ننیوشم

به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل                 و گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم

----

+بیت آخر و یک بیت دیگرش...

+اتفاقی با روز بزرگداشت ش هم تقریبا هم زمان شد. چه خوب و نیکو!

  • افشین ..

نظرات  (۳)

مرا به هیچ بدادی و من هنوز بر آنم         
که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم
وای به صورت دیوانه کننده ای خوب بود این بیت…
:-)
پاسخ:
زدی به هدف!
:)
+دومیه:کدوم اتفاق مد نظرتونه!؟؟
پاسخ:
منظورم از اتفاقی، "شانسی" بود!
من فکر کردم منظورتون این بود که یک اتفاق با روز بزرگداشتشون همزمان بوده...فک کردم وفات سهراب رو میگید بعد میگفتم چرا خوب و نیکو پس!؟؟
کلی خندیدم از دست خودم؛تشکر:))
پاسخ:
وااای:))
از دست تو:))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">