ثانیه های یخ زده

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
  • ۹۶/۰۵/۱۱
    ...
  • ۹۶/۰۳/۱۳
    ...
  • ۹۵/۰۵/۲۴
    24

عنوان ندارد.

          

"می خواهی چیزی بگویی؟"

یادم رفت

آن قدر حرفم را قطع می کنند

که حرف اصلی ام از یادم می رود

شاید همین جوری.

سپیده دمان

در صندلی ام به خواب می روم

انگشتان ظریف او را احساس می کنم

که با نوازشی بر پلک هایم می گذرد

رخوتی دور و زیبا.

شاید می خواستم همین را بگویم،

همین از یادم رفته بود.

-----

+"یانیس ریستوس"

+جالبی ماجرا اونجاست کمتر از یک دقیقه شعری رو پیدا می کنم که خیلی به حال و هوایم می خوره، همون قدر گنگ، همون اندازه فراموشکار.

+شاید همین رو می خواستم بگم!

  • افشین ..

نظرات  (۳)

زیبا بود 
پاسخ:
تشکر
  • فاطیما کیان
  • سلام, چقدر دیر به دیر پست میذاری شما :)

    این شعر و عکس و حسش رو خیلی دوست داشتم , مرسی :) 
    پاسخ:
    سلام دوست من :) از این به بعد ایشالا!
    تشکر :)
    بعضی وقت ها یه شعر یه آهنگ انگار دقیقا زبون حال آدمه
    پاسخ:
    دقیقا!

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">