ثانیه های یخ زده

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
  • ۹۶/۰۵/۱۱
    ...
  • ۹۶/۰۳/۱۳
    ...
  • ۹۵/۰۵/۲۴
    24

سخنی با خود

           

         

قافیه رو باخته م ولی هنوز ظاهر م رو حفظ می کنم...تغییر خوبه ولی وقتی همه چیز ایستا ست نامید میشوی از این که شاید می خواد چیزی تغییر پیدا کنه...الان یارو با پاپیون میاد می گه "تغییر از درون تو شروع می شود!"

درون من!

به حرف های من گوش کن خواهش می کنم گوش کن دوست دارم همبغضم باشی نه این که از روی دست بالاتر به من لبخند بزنی و مشکلم رو حل کنی! البته اگه اصلا بفهمی داستان چیه!
 این کار شیرین تره، در جواب حرفهایم بگی اوهوم، می دونم! بعد من وسط حرف زدن هایم سکوت کنم و تو همون حرفهایی رو که می خواستم بزنم را بزنی!

بعد من هم از سیر تا پیاز حرف های تو رو بشنوم و تعجب کنم که انگار این داستان ات را یک بار شنیده  ام! ادامه داستان زندگی ت رو خودم حدس بزنم و به کر بودن گوش های شیطان اعتماد کنیم!

 شاید این نتیجه حاصل شد که مثلا من در گذشته، زندگی تو رو داشته ام و تو با کلک و حقه بخواهی سرنوشت خودت را از زیر زبون من بکشی...فقط امیدوارم اون موقع به چشم هایم خیره نشوی...

حرف هایت که تمام شد آهی سرد می کشیم و من فالی از ستاره ها می گیرم به نیک در آمدنش خوش بین هستم خوش بین هستی و بعد به یک چشم بر هم زدنی همه چیز تمام می شود...و من باز امروز هایم را زندگی می کنم و امروز هایت را از پس سال ها به خاطر می آورم و تو هم مانند همیشه جوری میروی انگار هرگز نبوده ای!

---

+حتما هم می بخشمت بابت اون کتک ها...تو هم می بخشی من رو؟

- چرا که نه! از این به بعد با هم مهربون تر هستیم!

  • افشین ..

نظرات  (۱)

تحمل ثانیه هایی که خودت با خودش فرق داره واقعا سخته!
خوب کنار اومدید باهم....
پاسخ:
بی اندازه سخت :(
الکی مثلا با هم کنار اومدیم!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">