بپا نگاهت گیر نکند
افشین .. | دوشنبه ۴ مرداد ۱۳۹۵ |
۰ نظر
مبادا که نگاهمان گره بخورد، یک نگاه ملتمسانه در آینه من را می پاید...چند ثانیه نگاه خیره و زل به آینه...اوه دارد من را آب می کند...
من را نجات بده...افشین...
نجات دهنده ام درون آینه ست؟! هه! این که اوضاعش از من بدترست! انقدر بد که دلت به حالش می سوزد و می خواهی در همان دستشویی جلوی همان آینه بزنی زیر گریه...
چه لحظه ای! چه لحظه ای! هر دو با هم گریه می کنیم! چه صادقانه!
----
+وقتی در خیابان بچه ای بهم زل می زند حتی اگر خیلی هم پکر باشم اما باید بهش لبخند بزنم، هیچ راهی ندارد! حالا زبان درازی بماند که گاهی به سرم میزند انجام دهم!
+این مجسمه را در ویترین مغازه دیدم، دلم یکهو پایین ریخت، پیش خودم گفتم درد مجسمه بودن برایش کم بود حال باید روی به دیوار روزگار بگذراند.
- ۹۵/۰۵/۰۴